ژاپن چگونه قطب توسعه شرق شد؟

پرواز ققنوس از دل ويرانه ها

ژاپن چگونه قطب توسعه شرق شد؟


 

ژاپن در غرب سواحل شرقي قاره آسيا قرار دارد و از لحاظ وسعت، کشوري کوچک است، اما با داشتن جمعيتي در حدود 127 ميليون نفر دهمين کشور پرجمعيت جهان محسوب مي‌شود و به دليل لطماتي که در جنگ جهاني متحمل شد، الگوي مناسبي براي توسعه اقتصادي کشورهاي جهان سوم به شمار مي‌آيد.

ژاپن جامعه‌اي بزرگ و يک‌دست و خالي از شکاف‌هاي عميق و اختلافات اخلاقي، مذهبي و طبقاتي است. فاصله ميان طبقات در ژاپن زياد نيست، به ‌طوري ‌که حدود 90 درصد مردم اين کشور خود را جزو طبقه متوسط مي‌دانند.

کشور ژاپن کاملا از اطراف با آب محصور شده و از طريق مرز آبي با کشورهاي چين، کره جنوبي، کره شمالي و روسيه همسايه است. اين کشور در پايان جنگ جهاني دوم، تمامي متصرفات فرادريايي خود، از جمله کشور کره را که در آن زمان 45/5 درصد کل خاک اين کشور را تشکيل مي‌داد، از دست داد و وسعت آن به ميزان فعلي که در حدود 387 هزار کيلومتر مربع است، کاهش يافت. اين کشور داراي منابع طبيعي خيلي محدودي است و اکثر جزاير و خاک آن کوهستاني و آتشفشاني است. آمارها نشان مي‌دهند که سالانه در حدود 1500 زمين‌لرزه در ژاپن رخ مي‌دهد.

ژاپن سومين قدرت اقتصادي دنيا پس از امريکا و چين است و با اکثر کشورهاي دنيا روابط تجاري دارد. گرچه تقريبا نيمي از سرمايه‌گذاري‌هاي مستقيم خارجي ژاپن در کشورهاي امريکاي شمالي صورت مي‌گيرد، اما شرکت‌هاي ژاپني در کشورهاي اروپايي، آسيايي، امريکاي لاتين و ساير کشورها نيز در سطحي وسيع به سرمايه‌گذاري مي‌پردازند.


هشت ميليون کشته و زخمي بهاي جنگ جهاني دوم

در سال  1945 و با شکست ژاپن پس از بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي، اين کشور با بيش از 13 ميليون نفر بيكار مواجه شد. تورم ژاپن در آن زمان به‌حدي بود كه افراد براي سير كردن شكم خود، اقدام به فروش دارايي‌هاي خود كرده بودند. همچنين قيمت كالاهاي اساسي در بازارها 30 تا 60 برابر قيمت رسمي دولت بود.

ژاپن در جريان جنگ جهاني دوم خسارات فراواني ديد و در اواخر جنگ به چنان وضعي دچار شد که بسياري از تحليلگران در توصيف آن، عبارت «به کلي ويران‌شده» را به کار بردند. بهاي جنگ براي ژاپن، 8 ميليون كشته و زخمي و ويراني 25 درصد از زيرساخت‌هاي غير نظامي و نابودي 5/41 درصد از ثروت ملي بود.


اصلاحات ارضي، مقدمه رشد

مقدمه رشد اقتصادي در ژاپن با اصلاحات ارضي آغاز شد. کشوري كه در اثر جنگ جهاني دوم و چند جنگ پيش از آن به كلي ويران شده بود، از مراحل مختلفي عبور كرد. ابتدا دوره بازسازي بعد از جنگ را پشت سر گذاشت. اين دوره با مشكلات سياسي و اقتصادي فراواني همراه بود. پس از آن نوبت به مبارزه با محدوديت‌هاي فناوري و فني در توليد رسيد. در اين دوران ژاپن توانست با سرعت و تلاش فراوان و از طريق همكاري‌هاي خارجي تكنولوژي‌هاي مورد نياز خود را وارد كند. اين کشور سپس وارد فاز رشد سريع شد. در اين دوران که 10 سال به طول انجاميد، ژاپن به وضعيت اشتغال كامل رسيد و در واقع از يك اقتصاد كه ويژگي نيروي انساني ارزان را داشت به اقتصادي تبديل شد كه با كمبود نيروي انساني مواجه بود. اين کشور بعد از حل مشكلات فوق با چالش‌هاي ناشي از آزادي تجارت خارجي رو‌به‌رو شد و با احتياط زياد شروع به گشودن درهاي خود به روي اقتصادهاي جهان كرد، اما وقتي از دوره كسري پرداخت‌ها وارد مرحله مازاد پرداخت‌ها و افزايش ذخاير ارزي شد «شوك نيكسون» همه چيز را به هم ريخت و ژاپن ناچار به انطباق خود با شرايط جديد و ابداع سياست‌هاي اقتصادي جديدي شد و پس از آن نوبت به بحران‌هاي نفتي اول و دوم رسيد. به اين ترتيب ژاپن از آزمايش‌هاي سخت و بزرگي با موفقيت بيرون آمد.

پس از جنگ جهاني دوم، به‌خصوص در دهه‌هاي 50 و 60 ميلادي، دولت ژاپن براي کمک به رشد صنايع اين کشور، يک سيستم پيچيده راه‌اندازي کرد و براي تحقق اين اهداف، روابط خود را با شرکت‌هاي خصوصي نزديک‌تر کرد. هدف از اجراي اين سياست تغيير جهت برخي منابع به سمت صنايع خاص و استفاده از منافع رقابت بين‌المللي براي اقتصاد ژاپن بود. اين سياست‌ها و شيوه‌هاي اجرايي، پيش‌تر در جهت افزايش بهره‌وري نيروها و تاثير مستقيم و غيرمستقيم بر سرمايه‌گذاري صنعتي استفاده شده بود.


نقش جامعه در توسعه ژاپن

ژاپن يک جامعه بزرگ و يک‌دست است که برخلاف بسياري از کشورها، از شکاف‌هاي عميق و تفاوت‌هاي اخلاقي، مذهبي و طبقاتي رنج نمي‌برد. همچنين فاصله ميان طبقات فقير و غني در ژاپن، برخلاف کشورهاي ديگر زياد نيست. از جمله يکي از تغييرات قابل توجهي که در دوران مدرن رخ داد، دادن آزادي‌هاي شخصي بيشتر به افراد بود. نتيجه اين آزادي‌ها باعث شد تا مردم اين کشور آزادي بيشتري براي تصميم‌گيري‌هاي شخصي خود نظير انتخاب شغل يا همسر آينده داشته باشند. با اين وجود جامعه ژاپني در مقايسه با جوامع غربي، به شدت جمع‌گرا و با روحيه کار گروهي باقي ماند. فرزندان ژاپني از همان بدو تولد و کودکي، تفکر و کار تيمي را مي‌آموزند و اين روحيه در تمام مراحل زندگي اعم از مدرسه، دانشگاه، بزرگسالي و محل کار ادامه مي‌يابد. در واقع مسائل اخلاقي، جزئي جداناشدني از فرهنگ ژاپني‌هاست که بسياري از پيشرفت‌هاي اين کشور به واسطه همين جامعه اخلاقي محقق شده است.

مثلا ژاپني‌ها حتي اگر جزو طبقه ثروتمند هم باشند، باز هم پيشخدمت ندارند و شخصا نگهداري از والدين پير خود را بر عهده مي‌گيرند. کارمندان ژاپني بسيار متعهد هستند و انجام اين تعهد براي آن‌ها بسيار اهميت دارد. به‌طوري ‌که ميزان مرگ و مير و خودکشي در ميان کارمندان اين کشور بسيار بالاست. اين تعهد در ميان مسئولان ژاپني نيز وجود دارد. هنوز از ياد نبرده‌ايم که «هاتو ياما»، نخست‌وزير وقت ژاپن به علت آن که نتوانست به وعده‌هاي انتخاباتي خود جامه عمل بپوشاند، در مقابل دوربين‌هاي تلويزيوني تعظيم و از مردم کشورش عذرخواهي کرد. پس از سونامي شديد سال 2011 و رخ دادن فاجعه نيروگاه اتمي فوکوشيما، جمعي از مسئولان محلي در مقابل مردم تعظيم و بابت اين اتفاق عذرخواهي کردند.

کار زياد؛ عامل مرگ ده هزار نفر در سال

در نظر آن‌ها كار امري مقدس است و فعاليت توليدي عبادت خدا محسوب مي‌شود. به همين خاطر حتي سود ناچيز نيز، سرمايه‌دار ژاپني را از توليد باز نمي‌دارد. بر‌اساس آمار، سالانه حدود 10 هزار نفر در ژاپن به علت کار زياد جان خود را از دست مي‌دهند. همچنين نرخ بيکاري در ژاپن ماهانه 3 درصد و سن بازنشستگي 61 سال است. در سال 2008 نيروي کار ژاپن 66 ميليون کارگر بود که 40 درصد آن‌ها را زنان تشکيل مي‌دادند.

الگوي صادرات ژاپن مبتني بر صادرات كالاهاي ساخته شده و با ارزش افزوده بالاست و درآمد بالاي ناشي از اين الگو، دوباره براي رشد و توسعه كشور هزينه مي‌شود. الگوي واردات مبتني بر واردات مواد خام و مواد اوليه مورد نياز صنايع اين كشور است. اولويت در ذهن مديران «توليد» است و نه سود كوتاه‌مدت.


ژاپن؛ رتبه اول پسانداز در جهان

ژاپني‌ها به طور ميانگين 20 درصد از درآمد خود را پس‌انداز مي‌کنند. اين پس‌اندازها از طريق بانک‌ها به شرکت‌هاي خصوصي پرداخت مي‌شود تا صنايع ژاپني بدون تکيه بر وام‌هاي خارجي قادر به سرمايه‌گذاري بهتر باشند. ژاپني‌ها دو برابر امريکايي‌ها پس‌انداز مي‌کنند و از اين حيث رتبه اول پس‌انداز خانوارها را در جهان دارا هستند.

با همکاري‌هاي دولت در بخش صنعت و نيز سرمايه‌گذاري گسترده در حوزه فناوري‌هاي پيشرفته، ژاپن امروز به‌عنوان يکي از پيشگامان عمده در صنعت و تکنولوژي دنيا شناخته شده‌ است. صادرات بخش عمده‌اي از درآمدهاي اقتصادي ژاپن را تشکيل مي‌دهد و امريکا با 7/22 درصد، چين با 1/13 درصد، و کره جنوبي با 8/7 درصد، عمده‌ترين شرکاي تجاري اين کشور هستند.

نرخ رشد توليد ناخالص داخلي اين کشور 5/0 درصد به صورت فصلي و نرخ تورم ماهانه آن نيز 5/0 درصد است.

تجهيزات حمل و نقل، اتومبيل، صنايع الکترونيک، ماشين‌آلات الکتريکي و صنايع شيميايي عمده‌ترين محصولات صادراتي ژاپن هستند. اين کشور داراي چندين شرکت بين‌المللي با برندهاي معتبري همچون تويوتا، هوندا، سوني، نيسان و سيتي‌زن است.

مجمع الجزاير ژاپن، با داشتن 3/0 درصد از سطح كره زمين كه تنها 17 درصد آن مناسب كشاورزي است و 3/2 درصد از جمعيت جهاني، توانسته است با بهره‌گيري از بهره‌وري مطلوب نيروي انساني مولد خود، بيش از 24 درصد از حجم کلي توليدات جهاني را به خود اختصاص دهد .

غرور ملي و آموزش مهمترين عامل توسعه سرزمين آفتاب

فرهنگ كار و توسعه، ساختار مديريتي كارآمد و سياست‌ها و برنامه‌هاي دولت، همه در جهت حفظ اقتدار ژاپن و مطمئنا مهم‌ترين عامل توسعه اين کشور غرور ملي ژاپني‌هاست.

شكل‌گيري تدريجي فرهنگ كار و توسعه به مديران و سياست‌گذاران ژاپني كمك كرد تا ضمن مديريت صحيح منابع انساني، منابع مادي و منابع مالي، بتوانند تصميم‌گيري درستي در مواجهه با بحران‌ها و استفاده از فرصت‌ها داشته باشند. همزمان ساختار و چارچوب نهادي لازم براي توسعه را اندك اندك به وجود آورند.

ژاپن امروز كه با درآمد سرانه بالاتر از امريكا و ثبات سياسي و اجتماعي دومين اقتصاد بزرگ جهان است، در سال 1945 كشوري ويرانه از بمباران اتمي و سطح توليدي بسيار اندك، به واقع تلي از خاكستر بود. اين توسعه و پيشرفت در حالي حاصل ‌شد که اين کشور جزيره‌اي از نظر منابع طبيعي و وسعت مفيد، يکي از فقيرترين کشورهاي جهان محسوب مي‌شود.

آموزش در آماده کردن ژاپن براي پذيرش پيشرفت‌ها و دانش غرب نقشي کليدي ايفا کرد. آموزش و تحصيلات همچنين يکي از مهم‌ترين عوامل احيا و رشد سريع اقتصاد ژاپن در دهه‌هاي پس از جنگ جهاني دوم بود. اين کشور هم‌اکنون يکي از کشورهاي بسيار باسواد جهان محسوب مي‌شود، به ‌طوري‌ که نرخ سواد در آن از سوي يونيسف 99 درصد اعلام شده است. ژاپني‌ها براي شروع دوران تحصيل اهميت بيشتري قائل هستند تا اتمام آن. وقتي کودکي وارد دبستان مي‌شود جشن‌هاي بزرگ‌تري براي او مي‌گيرند و هداياي گرانبهايي هم هديه مي‌کنند تا زماني که او از دبيرستان يا دانشگاه فارغ‌التحصيل مي‌شود.

بچه‌هاي ژاپني معمولا بيشتر به اردوهاي آموزشي مي‌روند تا بچه‌هاي امريکايي. آن‌ها را براي کشت يا برداشت سيب‌زميني و برنج به مزارع مي‌برند. در بعضي مناطق بچه‌هاي کلاس پنجمي را به اردوي اسکي و بچه‌هاي کلاس ششمي را به هيروشيما مي‌برند. يکي از اردوهاي مدرسه‌اي رايج در توکيو توري يک‌روزه به مناطق جنگ جهاني دوم است که تونلي 6 /1 کيلومتري زير زمين است و تور يک‌روزه به ديزني‌لند توکيو است. حدود 30 روز سال تحصيلي آن‌ها در اردو، جشن‌هاي فرهنگي و ساير مراسم هستند.

همچنين زنان نيز جايگاه قابل قبولي در ژاپن دارند؛ در ژاپن رسوم و سنن بسيار مهم هستند و به آساني تغيير نمي‌کنند. به همين دليل زنان براي ورود به دنياي کار و نيز کسب حقوق مساوي دوران سختي را پشت سر گذاشته‌اند. جامعه ژاپن جامعه پدرسالار است که تصميم‌گيري در آن عمدتا کاري مردانه است و از زنان انتظار مي‌رود از مردان اطاعت کنند. تعدادي از زنان اين نظام را به چالش کشيده‌اند، اما اغلب آن‌ها هنوز برتري مردان را مي‌پذيرند. در ژاپن سياستمداران زن نادرند و تنها 5 درصد کرسي‌هاي قانونگذاري در دست زنان است و از 17 هزار وکيل شاغل کمتر از 5 هزار نفر آنان زن هستند و 7 درصد تمام مديران دفتري را زنان تشکيل مي‌دهند. w

منبع:مجله دانش بنیان

کلمات کلیدی
//isti.ir/ZYDc